به صرف یک فنجان......چای یا شاید هم مغز
به نام نامی حضرت مادر فاطمه زهرا
| ||
چون اعتقاد داشتن به این که امروزمون حاصل دیروزه و فردامون حاصل امروز؛یعنی واسه آدم شدن دنبال معجزه نبودن!
دست به کار شدن و به قول یه روحانی بزرگوار (فقط یه بار دیدمش و یه جمله بهمون گفت ... )که می گفت : « پستونک ها رو در بیارید... » نق زدن و بهونه گرفتن رو گذاشتن کنار ، دست به کا ر شدن تفنگ آپ پاش ها رو ول کردن ، جونشون رو گرفتن دستشون و اومدن وسط میدون. کم خوابیدن کم خوردن نفر به تانک جنگیدن و ... داشتیم شهدایی که قبل از جنگ اوضاعشون ضایع بوده یا... بودن و با جنگ اومدن عوض شدن اما نداشتیم کسانی رو که تو جبهه این طوری باشن و شهید بشن . شاید بگی الان که جنگ نیست بذار جنگ بشه ما هم اون طوری می شیم اونوقت من می گم داداش جنگ شروع شده الان وسط معرکه ای ،مشکل کارمون هم همین جاست چون حالیمون نیست وسط میدونیم نمی تونیم آقا مون رو بیاریم. جهاد با نفس مگه افضل نیست؟ تفنگ آپ پاش ما هم نماز بی حال خوندنمونه ،باور کن ! تو هی بگو من تفنگ دارم؛ بابا جون ! آپ پاشه! حد اکثر می تونه دشمنو خیس بکنه؛ هی بگو نمازمیخونم؛ آره نمازه اما بی حاله، حد اکثر می تونه شیطون رو قلقلک بده! حواست هست؟ شهدا رو فقط تو سنگر و محراب نبین شهدا حمام هم می رفتند، غذا هم می خوردند، شوخی هم می کردند، مطالعه هم ،درس اخلاق هم ،زیارت عاشورا هم... چون مبارزه و سخت کوشی و خود سازی رو جزو زندگی شون می دونستند... نظرات شما عزیزان: |
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |